عموی عزیزم محمد رضا شفیعی
سرباز روح الله
شهید راه حق
سلام
امروز یادت کردم با خواندن یک خاطره
خاطره ای عجیب
خاطره ای پر از نکته
پر از پند
پر از درس
خاطره ای زیبا که به افسانه مانند است برای آنان که به آسمان راهی نداشته باشند
خاطره ی یک اسارت
یک شجاعت
یک شهادت
یک پیکر سالم بعد از 16 سال
پیکر یک جوان نورانی و پاک که گویی به خواب رفته است!
که با آهک و سرب و مواد نابود کننده بعثی ها و 3ماه تابش مستقیم آفتاب هم ذره ای خراش نخورد
و حال آمدی،اینجا،در وطن،قم-گلزار شهدای علی بن جعفر،خاک پاک قم،در جوار هم رزمانت آرمیده ای
عموی عزیزم نکته های زندگیت(راز سلامت پیکرت)که آن روز فرمانده ات در مراسم تشییع پیکرت گفت...
امروز با خواندن کتاب شهید گمنام به گوشم رسید که بسی جای تامل دارد!!
او گفت :1-نماز شبت هیچ گاه ترک نمی شد
2-همیشه غسل جمعه را انجام میدادی
3-وقتی برای امام حسین (ع)گریه میکردی قطرات اشک را به صورت و محاسن و سینه ات میمالیدی
عموی عزیزم دست ما جوانان(سربازان امام خامنه ای)را هم بگیر
باشد که روزی شود که ماهم در راه اطاعت از فرامین اماممان در عمل مانند شما شویم
و در آغوش شهدایی خدا جای گیریم
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک
نویسنده:فاطمه سادات یوسفی
برچسب ها: شهدا