سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آرامش نگاهت...

برای پابوسیت که آمدم احساس کردم ...

مزارت...

جایگاهش...

مکانش...

هوایش...

ملکوتش...

همه چیزش برایم آشناست

انگار در خواب دیده ام

این مزار

این آرامش

این سکوت

آری در خواب هم اینگونه بود...

خلوت بود،خلوت خلوت...

و من تنها بر سر مزارت داشتم با تو درددل میکردم

چقدر نگاهت آرامم میکند

http://upload7.ir/images/64128597677860403042.jpg

مرا از تمام دنیا و دنیایی ها جدا میکند...

و در آرامش خود محو میکند

عموی زیبای من ،شهید سید علی دوامی...

به راستی که اسم علی برازنده ی توست...

و شهادت در روز شهادت امام علی(ع)

علی وار شهید شدی...

تو را خیلی دوست میدارم...

با چشمان پر از اشکم به تو نگاه میکنم...

از ترس جامندگی...

از ترس دوری...

از ترس...

و تو با آن نگاه زیبایت به من اطمینان میدهی و دلم را قرص میکنی...

دل کندن و رفتن از مزارت کاری است بس دشوار...

عموی عزیزم من دلم را پیش تو جا گذاشته ام...

از همان لحظه ای که از مزارت جدا شدمو به خانه برگشتم...

امید آن روز دارم که حضوری به دیدار شما و شهدای عزیز دیگر آیم

اللهم ارزقنا شهادتة فی سبیلک

نویسنده:فاطمه سادات یوسفی


+ نوشته شـــده در سه شنبه 92 مرداد 8 ساعــت ساعت 1:0 صبح تــوسط دوستدار شهید همت | نظر