پيام

...سادات خانم...
93/9/12

+ [پيامک] شهيدصنيع خاني:رهبرعزيزمان علي زمان راتنهانگذاريد.

به خدا سوگند لحظه اي در بيعتم با امام مصلح سيد علي هستيم به فدايش شک و ترديد و تمرد نورزيدم حرفي از سر ناکامي به سخنش راه ندادم در طريق عشقش هستيم را دادم در راه وصالش آزمونها از سر گذراندم در پي پايش بوسه هايي آرميدم که تا قيامت بقاي بندگيم بر پا بماند اگر خدا خواهد و اگ مولايم به غلامي بپذيرد يوسف جان ببين چه شهره آب و خاک و دشت و بيابانم کردي ديدي قامت يلندم را با بي رغبتي خوار و خاشاکم کردي

بگو چقدر در باران و خورشيد و فلک نداي ان الحقت را سردادم ديدي در پيت از جان و هستي دريغي نکردم ديدي دوستان و دشمنان چونه مضحکه محفل بزم و خشت خود کردند پس يوسف کجايي حيدر ثاني ايا در پي حيدر به نجاتم مي آيي من از تو تمناي آنان که خاک را به نظر کيميا کنند نمودم تو از آن فقط جمله اي از پي رد دلم نهادي يوسف مرا نخواهي و نخواستي بر روي دو تخم چشمم ندارم اصرار که باور کردم موجودي ناميمون بوده ام

شايد از بر تنهاييم کفر و زبان به عناد گشوده و خود بي خبرم شايد ندادي مجالم تا در پي شمعات جزغاله شوم تا در کتاب خاطراتت نام سوخته طريقتت را جاي دهي شايد مرا براي تنبيه قبحي اينگونه عذابم مي دهي شايد من نبايد و غلامان را به درگاهت جايي نمي دهي ولي يوسفم من همان کيوانم که حيدريم خواندي همان يارم که سردار تنها لقبم دادي من همان سينه چاکم که به والله شب را صبح و صبح را شب به خيال و باور آمدنت کردي يوس

يوسف بيا و اينبار خلاصم کن از اينهمه نکبت و تنهايي و خصم ياران و دشمنان رهاييم بخش بگذار مردانه به ميدان جهاد دشمنانت روم بگذار اين سردار تنها يک تنه به لشکر کفر زند آنوقت که شهيد شدم ديگر دليلي نيست که مرا از خود برهاني شايد بعد ؟آن دلت سوزد و شاخه گلي به رسم وفايم به عهد و بيعت بر سر خاکم نهي و استادم حيدر ثاني نماز آخرم را بر پاد بدارد من کيوانم حيدريم حيدري مي مانم اگر کوهها در هم ريزد درياها

غرش کند و ظالمان طريق جدال با ولي حي و مطلقم قاعدنا ابا مصطفي کند من سردار تنهايي هستم که سپاهم را از عشق تو برپا داشتم سلاحم را بر بوسه به دست تو از غلاف برکشيدم و جانم را در ره ياران برادران شهيذ=د ئ شهيده ام که عقبه سپاهم هستند نمونه وفا به بيعت و عشق ازلي تو شاهد گرفتم آقا به من حکم جهاد ده تا ثابت کنم به نوانديشان که بيعتم از کوه سينا محکم تر است و عشقم به تو از سر قرار و بيعت است

اين سفارش همه شهدا در وصيت نامه هاشونه. اين جمله حبل المتين است.