حجاب پشت حجاب و غبار روي غبار
ترک بر آينه افتاد يا اوليالابصار
دعاي چلهنشينان نميکند اثري
بسوز ليس دواء الفراق الا النار
اگرچه کورم و در کوره راه بي خبري
شنيدهام که خبرهاست پشت اين ديوار
شهيد و شاهد و ساقي عليهمالصلوات
ميان ميکده مستند اولئک الابرار!
سرشت ظلمت و روح لطيف من؟ هيهات!
نسيم شعله نشينم کجاست مشعل دار؟
سراغ حجلهي دنيا نميروم ديگر
قسم به توبهي مستغفرين بالاسحار
سر بهشت ندارم که هر که شد درويش
نشست بر سر تختي که تحتهالانوار
هواي خدمت اين معبد مقدس بود
که ميزدود از آيينهي دلم زنگار
فرشتگان به تو امّيد بسته اند بمان
بمان که سکهي يوسف کم است در بازار
من و تو از ازل آيينه آفريده شديم
براي « آينه ماندن » کمي قدم بردار!
***عليرضا محمد علي بيگي*