سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مراسم تشیع و تدفین شهدا

http://upload7.ir/images/87956284689205826085.jpg

امروز تو دانشگاه آزاد قم مراسم تشیع و تدفین شهدا بود.تو محوطه پر از دانشجو بود.میگم دانشجو فکر نکنید منظورم فقط جووناست ها ن.از نوزاد و کودک و نوجوان گرفته تا جوان و میان سال و پیر،امروز همه دانشجوی کلاس شهدا بودیم،دومین جلسه ی کلاس درس هم برگزار شد.تو محوطه پر از عکس شهدا بود،همه شهدا بودن،عمو میثمی،عمو زین الدین،عمو احمدی روشن،عمو آوینی...،هر چی گشتم عکس عمو همت نبود،تو دلم داشتم کلی با عمو همت حرف میزدم که عمو دیدی تنهام گزاشتی،عمو دیدی دوسم نداری و از این حرف ها،دیگه از پیدا کردن عکس عمو ناامید شدم و رفتم تو جایگاه ،مراسم با ی عهد و پیمان دیگه در آرامش برگزار شد.اینبار در حضور شهدا با حضرت زهرا(س) پیمان عفاف و حجاب و ولایتمداری تاپای جان بسته شد.همه با اشک چشم عهدنامه رو امضا کردیم.ای خدابه حرمت این اشکایی که برای حضرت زهرا ریخته شد کمکمون کن در راهت تا پای جونمون پای عهد با حضرت زهرا(س) بایستیم.جلسه دوم تموم شد.جوونا یادمون نره که سر وقت در کلاسای درس شهدا حاضر شیم و سعی کنیم جزء دانشجویان ممتاز کلاس هاشون باشیم.بعد از نماز و خوردن شربت شهادت(آب پرتغال بسیجی)به طرف درب خروجی رفتیم که با دیدن عکس عمو همت غافلگیر شدم دستشو رو سینش گذاشته بود و با لبخند داشت خوشامد میگفت  آخ که دلم واس عکس عمو ضعف رفت.فداش بشم الهی.از شدت شادی نمیدونستم چیکار کنم،کلی قربون صدقه عمو رفتم و براش دست تکون دادم.خدایا قلبم رو لبریز از عشق خودت فرما همانطوری که قلب عمو همت لبریز از عشقت است.آمین

نویسنده:فاطمه سادات یوسفی


+ نوشته شـــده در دوشنبه 92 فروردین 26 ساعــت ساعت 5:49 عصر تــوسط دوستدار شهید همت | نظر
برچسب ها: شهدا
شهدا برگشتن...

http://upload7.ir/images/74570694269529363581.jpg

http://upload7.ir/images/52431383502628025412.jpg

عجیب است!!!

دیروز در دانشگاه ما مراسم وداع با پیکر دو شهید گمنام بود

و عجیب تر این که یکیشون هم سن من بود

و عجیب تر از اینها این که شهدا هر کدوم به ی شهری اومدن فقط به قم نیومدن

این شبیه تقسیم عملیات نیست؟؟؟

نگید که اینها اتفاقیه

شهدا بعد از سی و خورده ای سال برگشتن به هر نقطه ای از کشور

اومدن تو بین ما جوونا،تو جایی که ما جوونا درس میخونیم تدفین بشن

اگه بحث خاک باشه خاک اینجا که پاکتر از شلمچه،دوکوهه،دهلاویه،کارون،اروند... نیست

چه حکمتی در این هست که..

شهدا این همه سال نیومدن،این همه سال اجازه ندادن که پیکرای مطهرشون پیدا بشه و برگرده

ناگهان امسال اجازه بازگشت رو به پیکرهای مطهرشون میدن اون هم زمان شهادت حضرت زهرا(س)

ن این ها نمیتونه اتفاقی باشه ،من یقین دارم که توش حکمتی هست

مسئله ای هست که ما ازش خبر نداریم

شهدا مردان جنگ اند،و ن این که جنگی هست و شهدا میخواهند خبرش را بدهند؟؟؟

مطمئنم این بازگشت بی ربط به جنگ نرمی که ما افسرها تو میدونشیم نمیتونه باشه

آی جوونا شهدا اومدن کمک،اومدن ما نیروهای جنگ نرم رو فرماندهی کنند

و چه فرمانده ای بهتر از شهدا در این جنگ طاقت فرسا

اومدن بهمون آموزش جنگ بدن.کلاسشم از دیروز شروع شده...

از همون مراسم وداع،دیروز ی بیدار باش حسابی داشتیم

بد نیست سروقت سر کلاس های درسشون حاضر بشیم و به توصیه هاشون عمل کنیم...

تا با حمله دشمن غافلگیر نشیم

نویسنده:فاطمه سادات یوسفی

 


+ نوشته شـــده در شنبه 92 فروردین 24 ساعــت ساعت 1:25 عصر تــوسط دوستدار شهید همت | نظر
برچسب ها: شهدا
بهار آزادی

http://upload7.ir/images/18091755673880325963.jpg

بهار امسال رو با ی حس جدید از دیده گذروندم

حس دین به شهدا

ذره ذره خاک این سرزمین

این وجودشون ،عزتشون،سربلندیشون

همه چیزشون رو مدیون شهدا هستند

دونه دونه مردم ایران

از اون کسی که در نطفه است

تا اون کسی که پایش لب گور است

،سلامتیشون،سربلندیشون،عزت و بزرگیشون،

همه و همه چیزشان را مدیون شهدا هستند.

امسال روز طبیعت را به جنگل مازندران رفتیم.

بوی بهار آزادی می آمد

همه درختان سر به فلک کشیده بودند

صدای شادی پرنده ها همه جنگل را پر کرده بود

از ی طرف پای کوبی پروانه ها

از ی طرف صدای بر خورد آب چشمه به سنگ ها

و رقص برگ های درختان در باد زیبایی خاصی داشت

 من نظاره گر این همه زیبایی بودم.

با دیدن این همه طراوت زیبایی به این فکر افتادم که...

آیا باز هم نظاره گر  این زیبایی میبودم اگر فداکاری و ایثار  عموهای شهیدمان نبود؟؟؟

و ما مدیون خون شهیدانیم بخاطر همه چیز

نویسنده:فاطمه سادات یوسفی


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 92 فروردین 21 ساعــت ساعت 2:7 عصر تــوسط دوستدار شهید همت | نظر
برچسب ها: شهدا
بیدار باش...

هی،چه دنیاییه؟!یکی نصفه شب تا صبح پشت تلفن همراه با دوست دخ...ش حرف میزنه غافل از اینکه معشوق واقعی همیشه همراهشه و داره نگاش میکنه،اون معشوق واقعیکه داره همینطور نگاش میکنه حتی کوچکترین احساساتشم درک میکنه و جواب میده ولی اون جوون غافل از همه چیز همینطور به فکر اون معشوق کاغذی خودش(gf) شب رو به روز و روز رو به شب میرساند درحالی که یک آدم دیگر روی همین کره ی خاکی به نام شهید همت(باباهمت خودم)شب عقدش به جای این که بشینه با خانم خودش حرفای پوچ و تو خالی بزنه دست دعا به سوی معشوق واقعی بلند میکنه و میگه:الهی العفو(خدایا منو ببخش که ی لحظه از تو معشوق واقعی غافل شدم) و تا صبح به همراه همسرش دست دعا برای آمرزش بخاطر شاید یک لحظله غفلت بلند میکنه با این که یک لحظه به فکر زندگی با همسرش بود،ولی اون جوون به قول خودش جوون یک با ر به این فکر نکرده که اصلا این دختری که دارم باهاش صحبت میکنم کیه؟مال کجاست؟خانوادش کین؟و اصلا به این فکر نکرده که آیا خدا ناراحت نمیشه من دارم با ی نامحرم تا صبح فک میزنم و چرت و پرت میگم؟چه بلایی به سر این جامعه ی اسلامی داره میاد؟این جوونا میخوان شمشیر یا هر سلاح دیگری به دست بگیرن و بشن یار باوفای امام زمان؟این جوونا میخوان زمینه ظهور آقا رو فراهم کنند؟این جوونی که کارای بیرون از شان خودشو انجام میده تا به حال به این فکر کرده اگه خدایی نکرده کاراش باعث بشن که بشه دشمن امام زمان(عج)یعنی جلوی امام زمان خودش وایسته درکل یعنی جلوی خدا وایسته چه بلایی است که سرش خواهد آمد؟نه مطمنا ما جوونا به اینا فکر نکردیم.فکر نکردیم که گناه چیه؟دین چیه؟اسلام چیه؟ثواب چیه؟دقیقا خدا رو از درون و باتمام وجود درک نکردیم.آره منم مثل شما این کارا رو نکردم.چه خوب میشه که واسه ظهور آقا خودمونو بسازیم.چطور وقتی میخوایم بریم پیش کسی که واسمون خیلی عزیزه اودکلن میزنیم ،آرایش میکنیمو شیکترین و بروز ترین لباسامونو میپوشیم.واش ظهور آقا هم باید خودمونو بسازیم تا متین ترین و باشخصیت ترین وبا وفاترین دوستداران آقا امام زمان بشیم.واسه این که از بهترین دوستداران امام زمان بشیم باید در نماز دین و ایمان خود را بسازیم و مشکلات عقیدتی خود را خیلی زود پیش یک روحانی مطمُن رفع کنیم و با 40 روز همت گناه ها رو ترک کنیم.باید بگم ما آدما هیچ کدوممون از آینده خبر نداریم،نمیدونیم مرگ کی میرسه،ی مسافر چه ساعتی میرسه،جوهر یک خودکار کی تموم میشه،یا پرواز یک هواپیما تاخیر داره یا نداره،آیا به موقع به مقصد میرسیم یا نه...ظهور آقا امام زمان هم همینه،کسی نمیدونه آقا کی ظهور میکنه شاید همین یک ساعت دیگه یا همین فردا یا یک سال دیگه ...و چقدر خوب میشه وقتی آقا ظهور میکنه همگی از قبل حاضر باشیم که موقع ظهورش فقط شادی کنیم نه این که وقتی خبر ظهور آقا رو شنیدیم دسپاچه بشیم و تازه به سراغ کارهای عقب مانده یمان برویم که خیلی برای انجامشان دیر شده.چقدر بده که آقا ظهور کنه و ما آماده نباشیم مثل این است که مهمانی به منزل بیاد و ما حتی یک آب خوردن هم واس پذیرایی نداشته باشیم و خونمون بهم ریخته باشه چقدر بد و سخت و خجالت آور است برای صاحب خانه.پس بیایید از همین حالا واسه خودسازی دست بجونبونیم
نویسنده:فاطمه سادات یوسفی


+ نوشته شـــده در سه شنبه 92 فروردین 20 ساعــت ساعت 12:56 عصر تــوسط دوستدار شهید همت | نظر
فداکاری بزرگ

وای خدا!عمو بابایی با چه دلی تونست از همچین سفری دل بکنه؟

با چه دلی تونست بخاطر کشورش از بهترین سفر دنیا که میتونه آرزوی هر کسی باشه دل بکنه؟

و در جواب اونایی که واسه سوار هواپیما شدن بهش اصرار میکردن بگه...

بگه:(مکه من این مرز و بوم است.

مکه من آب های خلیج فارس و کشتی هایی است که باید سالم از آن عبور کنند.

تا امنیت برقرار نباشد من مشکل میتوانم خودم را راضی کنم.)

حتی تصورشم سخته دل کندن از هچین سفری

همچین موقعیتی برای من پیش اومده ولی ن مثل موقعیت عمو بابای ها ن

همچین موقعیتی دل میخواد مثل دل پاک عمو بابایی که من فعلا ندارم

روز پرواز به مکه بود تو گذرنامم مشکلی پیش اومد.مامور بررسی مدارک بهم گفت...

بهم گفت:شما نمیتونی بری!چنان دلم شکست،چنان اشک چشمم جاری شد،

چنان بلند بلند گریه کردم انگار عزیزترینمو از دست دادم که چند لحظه بعد هم مشکل حل شدو رفتم

میخوام بگم خیلی سخته حتی فکر دل کندن از همچین سفری

چه برسه به  دل کندن واقعی اونم به دست خودت

عمو بابایی با خود چه کردی که شدی شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی؟

دست منم بگیر عمو

نویسنده:فاطمه سادات یوسفی

 

 


+ نوشته شـــده در دوشنبه 92 فروردین 19 ساعــت ساعت 4:29 عصر تــوسط دوستدار شهید همت | نظر