سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازهم...
[نوشته ی رمز دار]  


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90 بهمن 19 ساعــت ساعت 9:42 صبح تــوسط دوستدار شهید همت | نظر
درددل آسمونی...

دلم گرفته آسمون

شهرچشام بارونیه

صدام میلرزه آسمون

از بس که نوری ندیدم

دلم گرفته آسمون

ماه تی تی کودکیام

دیگه نگاهمم نکرد

خرگوشک آبیم دیگه

واسم صداصدا نکرد

دوران کودکی گذشت

دخترک شیرین زبون

رفته دیگه از پیش ما

همون دختری که خدا

عاشق خنده هاش می بود

دیگه رفته اون دختره

کاش منم باخودش میبرد

آره منو.منی که همون دخترم

دختره ی شیرین زبون

همون دختری که خدا

عاشق خنده هاش میبود

راستش دیگه خدامنو دوستم نداره آسمون

یعنی مثل اون موقع هادوستم نداره آسمون

کاشکی دوران کودکی 3سالگیمو میگما

زود نمیرفت یا بر میگشت

کاشکی حالا که رفته اون من و هم با خودش میبرد

دلم گرفته آسمون

از این شهر شلوغ پلوغ

از این همه بدبینی و از این غم های جورواجور

گاهی میگم هم بازی کودکیام

باز بر میگرده به پیشم

این بار میاد منو هم با خود میبره

راحت میشم از این همه غصه و درد و رنج و غم

راحت میشم از این همه فکرو خیال غصه هاش

کاشکی بیاد هم بازی بچگیام

این بار منو هم ببره

کاشکی بیاد

نویسنده:فاطمه سادات یوسفی

 

 

 


+ نوشته شـــده در جمعه 90 بهمن 14 ساعــت ساعت 8:26 صبح تــوسط دوستدار شهید همت | نظر
برچسب ها: متفرقه
یه روز که دریا رفتم

یه بارکه رفته بودم دریاوداشتم تو ساحل قدم میزدم ونوشته های رو ماسه رونگاه میکردم به یه مطلب جالب برخوردم نوشته شده بود(اگه دریا میدونست ساحل دوسش نداره هیچ وقت واسه دیدنش مشتاق نبود)این نوشته خیلی برام جالب بودولی اگه برعکسش بود چی؟یعنی(دریا میدونست که ساحل دوسش داره)فکرکنم هیچ وقت از سیل خلاصی نداشتیم.این مطالب شامل ماآدماهم میشه. پس نبایدبعضی وقتا براساس عشق تصمیم گرفت که سیل آساست

نویسنده:فاطمه سادات


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 89 تیر 2 ساعــت ساعت 3:53 عصر تــوسط دوستدار شهید همت | نظر
برچسب ها: متفرقه
ورودمن به وبلاگ

خیلی خوشحالم که به جمع وبلاگ نویسان ملحق شدم.بهم تبریک بگیدمؤدب


+ نوشته شـــده در شنبه 89 خرداد 29 ساعــت ساعت 12:38 عصر تــوسط دوستدار شهید همت | نظر
برچسب ها: متفرقه