سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد نوشته

سرم درد میکنه از این همه دوری

چه میشد من هم مثل آبجی فهیمه بودم

مثل آبجی ناهید بودم

مثل آبجی طاهره بودم

چه میشد من هم الان در آغوش حضرت مادر می بودم

چه میشد...

چه میشد...

دلم شکسته...

عضو سایتی شدم که اسم کاربریمو گذاشتند شهید!!!!!

آخر من کجا و شهدا کجا

من کجا و یاران ناب خدا کجا

اگر من لیاقت این اسم رو داشتم که...

دلم شکسته ای خداااا

این اسم هواییم کرد

کاش لایقش بودم

کاش برازندش بودم

کاش...

کاش...

کاش....

خدا

خداجونم...

کمکم کن

کمکم کن

دلم بدجور خونه

دلم بدجور...

مرحمم بده با جرعه ای از عشق خودت

خستم...

خسته از این دنیا

از این خنده های مصنوعی

از این یک عمر دوری ها

خستم....

میخوام با تو باشم

با تو،فقط با تو

دلم میخواد ازم راضی باشی

امام زمانم از من راضی و خوشنود باشه

دلم میخواد در کنار یاران نابت باشم

در آغوش حضرت مادر باشم

اون موقع است که خندیدن مزه میده و شادم

خدا جونم کمکم کن که دارم از درون میسوزم

دارم آتیش میگیرم

کاروان شهادت داره میره...

دیگه طاقت این همه دوری ندارم

منو با شهدا همراه کن

منو با شهدا همراه کن

اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک بحق الحسین(ع)


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 92 آبان 15 ساعــت ساعت 11:0 عصر تــوسط دوستدار شهید همت | نظر